كشاورزي بر بستر منابع طبيعي استقرار مييابد و دوام آن بستگي با وضع منابعطبيعي دارد. حيات خاك به مقدار آب وابسته است و آب نيز به وجود جنگلها ومراتع و پوشش گياهي هر منطقه بستگي دارد. در واقع اگر منابع طبيعي سالمنباشد كشاورزي هم امكانپذير نميگردد. زماني كه جمعيت زياد نبود، محيطزيست و منابع طبيعي از سلامت نسبي برخوردار بود. بعدها هر چه جمعيت افزايش يافت دست اندازي به منابع و آلوده سازي محيط زيست بيشتر شد تا امروز كهتعادل طبيعي در اكثر نواحي به هم خورده است. تا اوايل سده اخير جمعيت ايرانحدود 10 ميليون نفر برآورد شده بود كه حدود 79 درصد آن در روستاها و 21درصد در شهرها زندگي ميكردند. اين جمعيت در پهنه جغرافيايي گسترده ايران اثر تخريبي شديدي نداشت اما تغييراتي كه در چند دهه اخير در جامعه ماصورت گرفته است دگرگونيهاي زيادي در چشم انداز طبيعي و معيشتي محيطجغرافيايي به وجود آورده است در اين راستا بيشترين صدمات به منابع طبيعيكشور وارد شده است. آمار و ارقام ذيل تا حدودي اين واقعيت را تاييد ميكند.
به استناد بررسي برنامه عمران سازمان ملل متحد سالانه معادل 390 ميليارد ريالاز ارزش مراتع، خاك و جنگلهاي ايران (بر اساس قيمتهاي سال 1370) تخريبميشود كه معادل 14 درصد سرمايه ثابت ناخالص سالانه است. از طرف ديگر بر اثر تخريب مراتع حدود سالانه 30 ميليون تن فقط خاك حاصلخيز و قابل كشت در سطح كشور به صورت رسوب درپشت درياچه سدها انباشته ميشود.تقريباً بخش عظيمي از مراتع كه قابليتشخم و شيار داشتهاند توسط مردم به اراضي كشاورزي تبديل شده و اكثرا بهصورت ديم زار اداره ميشوند.

كارشناسان كشاورزي معتقدند اراضي مناسب كشت و كار در كشور حدود 32ميليون هكتار است كه تاكنون 3/24 ميليون هكتار براي آبياري مطالعه شده و 7/9ميليون هكتار آن از اين نظر مناسب تشخيص داده شده است ولي با توجه بهمحدوديتهاي مختلف اقليمي، خاك و آب، توسعه سطح زير كشت در وضعيتحاضر عملاً امكانپذير نيست. بر اساس آمار موجود از كل مساحت كشور حدود100 ميليون هكتار آن به دلايل مختلف ناپايدار است كه 75 ميليون هكتار در معرضفرسايش آبي، 20 میلیون هكتار در معرض فرسايش بادي و نزديك به6 ميليون هكتار آن كهعمدتا در بخش كشاورزي مورد استفاده قرار ميگيرد، دستخوش تخريبهايشيميايي و فيزيكي از قبيل شور شدن، تخليه مواد غذايي و فشردگي و تغييرساختمان خاك است.
بنابراين عطف توجه به خود كفايي در توليد محصولاتحياتي غذا، يعني الزام در نگهداري، توسعه و بهره برداري سنجيده از منابع طبيعي تجديدشونده و حفظ محيط زيست يعني توسعه متوازن و هماهنگ همه بخشهاي اقتصادي و به ويژه بخش كشاورزي، يعني شكوفايي اقتصادي و رونق اجتماعي در ميليونها واحد توليدي فعال روستاييدر پهنه اين سرزمين.
تخریب مراتع واثر آن بر کشاورزی
بارزترين اثر تخريب مراتع، طغيان سيلهاي مهيب، وزش طوفانها و بادهايسهمگين و گرد و خاكهاي فراوان در عرصه بسياري از شهرها و روستاهاست. محيطهاي كشاورزي علاوه بر آسيبهاي جدي از پديدههاي ياد شده، از لطمات وصدمات زيادتري آسيب ميبينند كه يكي از آنها طغيان آفات گياهي ازجمله سن مي باشد . ظهور اين آفت در مزارع در نتيجه تخريب مراتع و نابودي پوشش گياهي است. تخريب مراتع علاوه بر اثرات مخرب مستقيم، اثراتغير مستقيم ديگر نيز بر كشاورزي كشور گذاشته است كه به علت تدريجي بودن شايدعمق فاجعه از ديد جامعه پنهان مانده است و آن فشار تغذيه دامها بر اراضيكشاورزي به علت فقر مراتع است. در گذشته باقيمانده محصولات كشاورزي در زمين دفن و به چرخه طبيعي توليد باز ميگشت ولي امروزه به دليل كمبود و گراني علوفه جمع آوري و به تغذيهدامها ميرسد كه مرگ تدريجي اراضي كشاورزي و تهي شدن آنها از مواد آلي راحكايت ميكند. متاسفانه كشاورزان هم فقر ماده آلي را با هزينههاي گران كودهاي شيميايي آنهم باعواقب ناگوار انواع آلودگيهاي زيست محيطي جبران مي نمايند. به هر حال اكنون در شروعقرن بيست و يكم، در فضايي مملو از تحولات فناوريهاي جديد قرار داريم كه بدونترديد به شدت از آن متاثر هستيم. از يك طرف جمعيت رو به گسترش و نياز غذاييجمعيتي 120 ميليوني در آينده نه چندان دور، و از طرفي ديگر تخريب منابع طبيعي (آب، خاك، جنگلها، مراتع و ذخاير توارثي و...) افزايش غلظت گاز كربينك و گرمشدن كره زمين، آلودگي محيط زيست و همزمان توليدات ناپايدار و يا به طور كليتوسعهاي ناپايدار. به نظر ميرسد چارچوب كلي بهره برداري درست از منابع طبيعي با بكارگيري صحيح تكنولوژي و گسترش فرهنگ منابع طبيعي جهت آگاه ساختن اقشار مختلف جامعه بهمنظور ايجاد عزم ملي و بسيج عمومي و همكاري و مشاركت در احياء منابع طبيعيتجديد شونده از ضروريات كار است.
واقعيت امر آن است كه ما امروز در مقطعي از تاريخ و در مرحله اي از توسعه و نيز در موقعيت جغرافيايي حساسي قرار گرفته ايم و تحت هر شرايطي پرداختن به مقولة توسعة پايدار و امنيت غذايي را بايد به طور جدي مورد توجه قرار دهيم. تحقق اين امر زماني ممكن است كه بتوانيم منابع طبيعی خود را حفظ كرده و آنها را به نحو مطلوب بهره برداري کنیم. مسلما بدون حفاظت از منابع آب، خاك، جنگل، مرتع و بهره برداري بهينه از آنها نمي توان به توسعه پايدار و توليد مطمئني در كشاورزي دست يافت. در حال حاضر منابع طبيعي تجديد شونده موجود در نامطلوبترين شرايط، مورد بهره برداري قرار مي گيرند. اگر چه اين هشدارها به طرق مختلف به مسئولين داده مي شود ولي از آنجا كه كشور ايران متنعم از ذخاير نفت و گاز است متاسفانه توجه چنداني به منابع طبيعي نمي شود. از طرفی این موضوع را باید در نظر داشت که نفت، چه بخواهیم و چه نخواهیم روزی تمام می شود و از هم اکنون باید منابع دیگری جایگزین آن نمود. در اين مورد نقش بهره گيري بيشتر از منابع طبيعي تجديد شونده تعيين كننده است. عرصه منابع طبيعي تجديد شونده مي تواند با برنامهريزي صحيح و اصولي وسيعترين سطح توليد و اشتغال فعال و مولد را در كشور ايجاد نمايند.
منابع طبيعي و توسعه پايدار
مفهوم توسعه پايدار و ابعاد چند گانه آن و حفظ محيط زيست و به ويژه بعد مهم آنيعني تنوع زيستي كه هر دو زاده كنفرانس ريو (كنفرانس زمين) هستند از جملهمفاهيم نويني هستند كه اكنون دل مشغولي اكثر كشورها را تشكيل ميدهند.امروزه رشد و تعالي جوامع، بر مبناي معيارهاي گذشته ارزيابي نميشود. ميزانپايبندي جوامع به مسايل زيست محيطي و حفاظت از منابع طبيعي و به ويژه درسالهاي اخير، رعايت اصول توسعه پايدار و حفظ تنوع زيستي، يعني حفظ طبيعت وگسترش فرهنگ آن معيارهايي اساسي براي ارزيابي رشد جوامع به شمار مي روند. بر همين اساس بي دليل نيست كه بسياري بر اين باور هستند كه نسلهاي آينده در وراي آنچه امروز به دنيا ميگذرد، اين خوشوقتي و شانس را خواهند داشت كه درگستره روابط موزونتري با طبيعت از نظر حفاظت ازآن قرار گرفته و احتمالاً دنياي بهتري خواهند داشت در جهان امروز، توسعهپايدار و حفظ منابع طبيعي و محيط زيست، به عنوان دو فراز و هدف ارزشمند،يگانگي بوم شناختي طبيعت و جامعه را نه تنها در سطح كشورها بلكه در سطح كرهمسكوني مورد توجه قرار دادهاند.
تفكر زيست محيطي زمين شايد بتواند بسياري از آمال و آرزوهاي بشري را تحققبخشد. اما اين امر ممكن نخواهد بود مگر از طريق ترويج و نشر گسترده و مستمرفرهنگ زيست محيطي در ميان اقشار مختلف جامعه. مسايل زيست محيطي امروزهدامنه وسيعي پيدا كرده و از حد مسايل فني گذشته عميقا داراي مفهوم اجتماعيهستند. به هر حال دستيابي به مفهوم توسعه پايدار در كنار حفاظت از منابع طبيعيو محيط زيست، وظيفه خطيري است كه بر عهده سازمانها، نهادها، مسئولان و كليهدست اندركاران مسايل توسعه و محيط زيست گذاشته شده است چنين وظيفهخطيري جديت و تلاش همه جانبهاي ميطلبد كه بايد بر آن همت گماشت. اما سئواليكه هم اكنون فرا روي ماست اين است كه به جاي ادامه شيوههاي غارتگرانهاي كهطبيعت را به نحوي خطرناك از مايه تهي و نظامهاي حامي حيات را نابود ميكند،چگونه ميتوان با ورود در معاملهاي سودبخش با طبيعت، بر سرعت توسعهاجتماعي - اقتصادي افزود؟ چگونه ميتوان مفهوم همزيستي جامعه و طبيعت را جانشين مفهوم سلطه برطبيعت كرد؟ آن هم در زماني كه شواهد علمي به نحو روز افزوني حاكي ازمخاطرات ناشي از داد و ستدي ويرانگر است. اكنون زمان آن رسيده است كه در قبال قصور و بي تفاوتيخويش نسبت به طبيعت به جبران مافات بپردازيم تا از اين طريق براي نسلهاي آيندهمحيطي قابل زيست فراهم آيد.
منبع : سایت دکتر خسرو شاهی